از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردمو نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون اینهمه دیوار
تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
من که تو بن بست غربت زخمی از اوار پاییز
فکر چشمای تو بودم بادلی از گریه لبریز
شب عاشقونه ی من چه حروم شد
مهلت بودن باتو که تموم شد
ندونستم باید از تو می گذشتم وقتی از غربت چشمات می نوشتم
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود ....
آهنگی از معین
یاحق